ابر ترم های مهندسی شیمی
مهندسین شیمی دانشگاه ایلام
دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : امیر رسا

امروز ساعت 7 بلند شدیم دیدیم داره برف میاد رفتیم سرپرستی گفت دانشگاه تعطیله خیلی از این موضوع ناراحت بودیم گفتیم یعنی  برف میخاد ما رو از تحصل در علم عقب بیاندازه! همگی با هم ندا زدیم کلّا!!! پس همگی رفتیم دانشگاه تا مقدمات تشکیل کلاس رو فراهم کنیم.

تا نزدیکای دانشکده مقصدمون تنها علم بود که رفقای با باب!(خود خود ناکسای ابراهیم، یاسین و داوود) ما رو از راهمون منحرف کردن و ما مسیرمون رو کج کردیم به سمت میدان نزدیک دانشکده فنی!

می پرسید چرا؟

عرض میکنم خدمتتون، هدف نشان دادن هنر خود در محیط کاملاً علمی دانشگاه بود، همگی دست به دست هم دادیم تا میهن خویش را کنیم آباد نه ببخشید اشتباه شد، بابا اصلاً بی خیال هنر رفتیم آدم برفی درست کنیم! اَه چه کاریه دو خط ادبی بلد نیستیم بنویسیم! اصن یه وضعیه ها! اَه...

ادامه ماجرا در یه خط پایین تر!

خلاصه دست به کار شدیم هر یک در حد وسعمون و با کمترین تجهیزات(حتی بدون دستکش!) شروع به درست کردن آدم برفی کردیم که نهایتاً کارمون این شد که در عکس میبینید...

و اما در قسمت بعدی داستان به اونجایی میرسیم که دو ساعت از این ساختن این اثر هنری نگذشته بود که تعدادی از دانشجویان خانم بی ذوق محترم دانشگاه از دیدن چنین اثری به وجد اومدن و شروع به گرفتن عکس از این شاهکار هنری کردن(ما از در دانشکده فنی نظاره گر چنین صحنه های فجیعی بودیم!)

چه ربطی داشت گفتم بی ذوق!

عرض میکنم خدمتتون، آخه قسمت اصلی داستان اینجاست که این خانمای نسبتاً محترم بعد از گرفتن عکس با لگد شروع به تخریب این اثر باستانی با قدمت دو ساعته کردن که جا داره به این دانشجویان خسته نباشیدی عرض کنیم که مشقت زیادی رو در این راه تحمل نمودن!!!

من که میگم این بی دانش جویان با مهندسین شیمی مشکل داشتند که نظره بنده اینه که طوماری بنویسم و خواستار اخراج آنان بشویم که خدا رو شکر آقای محمدیان با کوله باری از تجربه ید طولایی در نوشتن چنین طومارهایی دارند و از این بابت نگرانی ای نیست!

اصن یه وضیه ها ما موندیم چی بگیم...

 

 

 

 

شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 21:17 :: نويسنده : امیر رسا

سلام خدمت همکلاسی های عزیز

آی خداااااا باز یه ترم دیگه تموم شد به قول شاعر گفتنی این قافله عمر عجب میگذرد...

راستی باز اسم تموم شدن ترم و شروع شدن ترم جدید شد باز یاد این دانشکده نفت و گاز افتادم، آی خدااااااا...

نمیدونم این عنکبوته تو وبلاگ چیکار میکنه، هر کاریش کردم بیرون نمیره، میگه من جام خوبه تازه اینجا جل انداختم...!!!

من که اینجا بیل و کلنگ اطرافم نبوده بندازمش بیرون حداقل شما همیاری کنید بندازیمش بیرون ...

بابا وبلاگ تار عنکبوت بست یه اِهمی اُهمی مُهمی چیزی ...

آی خداااا...

 چندی پیش به عنوان یادی از رفتگان از دوستانی که در ترم های پیش از پیشمون رفته بودند یادی کردیم، خوشحالیم که شاهد برگشتن دو تن از این رفتگان هستیم و بازگشتشون به کلاس رو خیر مقدم عرض میکنیم!!! امیدواریم شاهد بازگشت بقیه رفتگان باشیم...!!!

(ملی پوشان پیروز باشید... خرّم چون گل هر روز باشید!)

از طرف: بازماندگان!

در آخر هم طبق معمول به خاطر سر و ته نداشتن مطلب پوزش میطلبم ولی اما واقعاً چرا...!!!متعجب

 

 

پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 1244
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


"بیا فالت بگیرم"
فال حافظ